Saturday, September 19, 2009

کالیگاریسم بر روی دیوار

ترجمه : شیرین آیت اللهی

هرمان وارم (Hermann Warm)، والتر روهریگ(Walter Rohrig) و والتر ریمان (Walter Reimann) اعضای گروهی با نام طوفان (Sturm) در برلین بودند و اولین کسانی هستند که نمایشنامه اصلی غرفه دکتر کالیگاری را خوانده و در واقع عاملان اصلی جریان و آوانگاردهای زیبا شناسی هستند که فیلم به واسطه آن به شهرت رسیده است. یکی از دستاوردهای این گروه تبدیل اکسپرسیونیسم به اشکال مختلف هنری بود که به واسطه آن دوره بسیار مهمی در سینما آغاز شد. همچنین آنها پایه گذار اولین و تنها دوره طلایی سینمای آلمان یعنی سینمای بین دو جنگ بودند که در زمان به قدرت رسیدن نازیسم به خاموشی گرایید.

جنبش اکسپرسیونیسم که اساساً سیاسی بود، در زمانی رخ داد که با وجود پیشرفت و شکوفایی بیسمارکی، آلمان در بحران های اجتماعی و فساد مادی که نیچه سال ها قبل از آن خبر داده بود، غرق شد. اکسپرسیونیم به دلیل ماهیت انتقادی و متعهدانه نسبت به اجتماع با سایر ایسم های زمان خود تفاوت داشت. زیبایی وحشتناک و خفقان آوری که گروه استورم برای فیلم غرفه دکتر کالیگاری آفرید، اینگونه به وجود آمد و به زودی تبدیل به دگمی واقعی برای سایر فیلم های اکسپرسیونیستی آلمان شد.

غرفه دکتر کالیگاری با شرح داستان قدیمی ارباب و نوکر بازتاب کشوری است که به علت داشتن حکومتی مستبد بعد از جنگ جهانی فروپاشیده است. در طول فیلم ما نیز حسی مشابه با سزار (خوابگرد بدون هویت) را داریم که ستمگرانه تحت رهبری مدیر مرکز روانی در شهری ناشناس پرسه می زند. بودجه کم و تجربه فراوان روبرت وینه به عنوان کارگردان تئاتر سینمایی از ماکت ها را ساخت. صحنه پردازی بی نقص وارم، روهرینگ و ریمان شهری سرکوب شده و سرکوب گر را می سازد که در آن سایه روشن ها، زوایا و فرم های عجیب، فضایی دیوانه وار خلق می کنند که تنها خوانشی از شخصیت پرتوهم سزار خوابگرد است. گردش بی هدف و بی معنی او چیزی جز نگریستن به ترس و اضطراب درونی شخصیت نیست. لازم است ایده کسانی که باور دارند ژانر هیولا ها با فیلم غرفه دکتر کالیگاری آغاز می شود، تصحیح گردد. با اینکه این نظر درست است ولی باید افزود که در مورد این فیلم بدی فقط و فقط در درون هیولای فیلم (سزار) دیده نمی شود، بلکه بدی در تمامی قسمت های فیلم و در تمامی گوشه کنارهای نامتعادل این شهر جا خوش کرده است. کابوس مداومی که سزار در آن غوطه می خورد به راحتی می تواند استعاره ای از رفتار سرکوب گرانه دولت وقت آلمان باشد.

چرخش نهایی فیلم بعدها به آن اضافه شده است. در ورژن اصلی پایان فیلم زمانی است که راوی داستانش را تمام می کند و اینگونه به نظر می رسد که دکتر کالیگاری واقعاً وجود داشته و این پایانی بسیار منطقی است. این پایان استعاره و نقدی از نازیسم است که دکتر کالیگاری را با هیتلر کسی که ملت را برطبق میل خویش رهبری می کرد و به راحتی کسانی را که تصمیم می گرفت از سر راه بر می داشت، مقایسه می کند. به علت اینکه این شباهت بسیار واضح است، کارگردان (بدون کوتاه کردن فیلم و فقط با افزودن جریان تیمارستان به آن) پایانی نو به فیلم داده که در این ورژن دیوانه ای راوی داستان است.

جنبش هنری دیگری که از نظر جنبه های انتقادی و اجتماعی بسیار شبیه به اکسپرسیونیسم بود، حدوداً یک قرن بعد شکل گرفت. این پدیده گرافیتی نام داشت. با اینکه گرافیتی به هر نوع نوشته ای اطلاق می شود اما این لغت از نظر معنایی از کلمه لاتین Graffiare نشات گرفته است. با وجود اینکه بعضی از باستان شناسان کتیبه های نوشته شده به زبان لاتین را که به قرن یک بعد از میلاد برمی گردد، گرافیتی نامیده اند، ولی آثار تصویری موجود بر روی دیوارها در فضاهای شهری که مستقیماً به فرهنگ hip-hop وابستگی داشته و در ابتدای دهه 60 در محله های فقیرنشین نیویورک دیده شد، نیز چنین نامیده می شوند. در شورش می 68 در پاریس نیز گرافیتی مدرن دیده شد. به هرحال گرافیتی روشی برای بیان احساسات به صورت هنر پلاستیک در فضاهای عمومی است.

سزار غرق در ناامیدی در شهر (دولت) پرسه می زند. او در پی یافتن پاسخ و یا راهی برای خروج است. نویسنده گرافیتی نیز به همین طریق سعی دارد فضای شهری را که به صورت اجتناب ناپذیری مرتب، تمیز و بازتاب سیستم فرهنگی استوار و رایج و نظم اجتماعی است، مسخره نماید. او تلاش در بیان آزادانه این مطلب دارد که از نظر تئوری هر شخصی باید بدون مشورت با مسئولین امور بتواند در درون جامعه خویش لذت ببرد و اینگونه او منکر هر نوع اقتدار و یا متعلقات خصوصی می شود.

اگر سینمای نازی برای اهداف تبلیغاتی و مستبدانه خویش برپایه و با در خدمت گرفتن سینمای اکسپرسیونیستی و با دیدی طنزآلود نسبت به آن رشد کرد، اما روش ضد سیستم گرافیتی نیز با حالتی طعنه آمیز از تکیه گاه هایی مانند پوستر که تاریخچه آن با طراحی گرافیکی پیوند خورده استفاده می کند. گرافیتی بیش از صد سال عمر ندارد و به لطف خواسته های نفوذگرایانه دولت ها و یا شرکت های جدید پیشرفت می کند. ادعاهای انعطاف پذیری که در بافت جامعه دیده می شود، حاصل آنچه است که فضای عمومی به عنوان رگه های اجتماعی و ارتباطاتی به درستی شناخته است. بیننده ای که به طور اتفاقی و غیرارادی آن ها را می بیند، مطمئناً پیغام اثر را دریافت می کند.

با بررسی غرفه دکتر کالیگاری و دیگر آثار مهم این دوره مانند نوسفراتو یا متروپلیس متوجه می شویم که این فیلم ها در کنار بازی های مبالغه آمیز و دراماتیک، به دومین رسالت سینمای آن دوره یا بیان و نمایش فشارها نیز می پردازند. حسرت و افسوس سزار خوابگرد نه تنها در صحنه های فرسوده ای که سزار در آنها پرسه می زند، نمایان است، بلکه در فرم حرکت او نیز دیده می شود.

تم اصلی اکسپرسیونیسم سینمایی بر مبنای بازی های اجباری،اداهای وحشتناک و مسخره و حرکت های ناگهانی و بیمارگونه می باشد. خصوصاً روشی که برای تقسیم حرکات بین شخصیت های اصلی در یک صحنه ثابت به کار گرفته می شود، جالب توجه است. این حرکات به مانند کابوکی یا تئاتر سایه ها (تئاتر سنتی ژاپنی) یکی پس از دیگری شکل می گیرند، به طوریکه توجه بیننده به سرعت معطوف به کسی می شود که در همان لحظه در حال حرکت است. صحنه هایی که در آن چند شخصیت اصلی همزمان با هم در صحنه حرکت می کنند، اندک است. زیرا اینگونه آنها از اینکه حرکاتشان با یکدیگر تداخل کند و یا توجه بیننده معطوف به شخصیتی خاص گردد، پیشگیری می کنند. اما در اینجا نیز مانند سایر قوانین یک استثنا وجود دارد. صحنه هایی است که در آنها به جز یکی از پرسوناژها، سایرآنها به صورت همزمان در حرکت هستند و اینگونه تاکید بر روی شخصیت غیرمتحرک قرار می گیرد. او تحت تاثیر حرکت دیگران نیست، بلکه بر پایه آنها مطرح می شود. او به لطف رفت و آمد دیگران که انگار موقتاً راهنمایان او هستند، تعدادی حرکت ارسطویی را بازی می کند.

شباهت دیگر اکسپرسیونیسم سینمایی و روشهای بیان تصویری با ماهیتی عمومی مانند پوستر در این است که هر دو برای مطالعه پیشرفت های زیبایی شناسی مناسب هستند. در حقیقت مطالعه تنش و فشار در حرکات با بیانی عالی و تصویری بر روی پوسترها نمایان می شود. دیواری که پوستر به صورت انگلی و موقت بر روی آن چسبانده می شود تنها محدودیت پوستر است و به عنوان یک تخته سیاه قابل پاک شدن شهری به حساب می آید. گرافیتی فقط توضیح واضحات نیست، بلکه مطالعه ای است که در آن حرکت، ریتم و زمان سینمایی به صورت ژستی تصویری ترجمه شده است و از ارتباط بین دیوار، پوستر و بیننده به وجود می آید.

No comments: